الان توی تایم رست هستم توی کشیکم ولی انقدر فکر کردم به این موضوع که دیگه حتما باید بنویسمش جای اینکه بخوابم

بعد از چند سال یکی از دوستامو چند وقت پیش دیدم .شوهر کرده بود به برادر دوست سوممون.من و دوستم م و خواهرشوهر دوستم که دوست سوممون بشه الف

م یه دختر تپلی شده با کلی ناز و عشوه که هنر خونده و جویای وهر بوده

الف معلم شده

برادر الف که شوهر م باشه که دوست داداشمم هست شغلی داره که من خیلی دوست دارم و خیلی پولداره

چند سال پیشا اتفاقی ماهمو پیدا میکنیم.ولی من تو اوج خستگی و شلوغی اینترنی محل به اونا نمیذارم. داداشم درگیر امتحان تخصص بود و محلی به داداش الف نمیذاره.الف هم دنبال زن بوده برای داداشش.منو انتخاب میکنه.میم هم نامزد داشته.وقتی میبینه داداش الف انقدر پولداره نامزدیشو بهم میزنه و زن داداش الف میشه.با همون ترفند های زنونه و ناز و عشوه ای که داشته.کلا اندازه من خر نبوده و ت های زنونه داشته

حالا میم خانواده الف رو زده ترده با عروس بازی هاش.شوهرشم یه خونه 170 متری تو یه شهرای بزرگ ایران داره با ماشین خارجی کلی خرج که برای میم میکنه.میم هم که هنر خونده مسلما بیکاره.ولی همچنان کلی ناز و عشوه و سیایت زنونه داره

بعد همه این ماجرا ها رو من بعد از کلی فهمیدم.برامم مهم نبود.بعد الان نمیدونم چرا انقدر برام مهم شده پولدار بودن.فکر میکنم چقدر خر بودم اونوقتا.بالاخره پول مهمه.زندگی تو یه شهر بزرگ مهمه.دغدغه پول نداشتن مهمه.

همه اینا واسه این الان فکرمو درگیر کرده چون یه عکس جدید از میم دیدم که دارن حداقل سالی دوبار سفر خارج میره.خونش بزگهماشین داره.اونوقت من ماهی 12 تا کشیک میدم توهین میشنوم بدون حقوق.ایا من خر نیستم؟؟؟الان اگه خر نیستم پس چی هستم دقیقا؟؟؟لازمه بگم دارم از حسودی میترکم یا مشخصه؟؟؟


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها