دیشب خوابشو دیدم.بعد از اینهمه سال.خواهربودیم برای هم مثل اون سالا.دلداری میداد منو.مچمو میگرفت.رژ قرمز زده بود و خوابیده بودیم کنار هم زیر یه پتو.

چقدر بد شد روز ی که دیگه خواهر نبودیم.ذات خودمون بد بود یا ادما بدمون کردن یا زندگی بدمون کرد؟کاش دروغ نگفته باشیم به هم.دلم برای خواهریمون تنگ شده بدون بغص و نفرت ادمای اطرافمون

هفته دیگه همین روز همین ساعت سر جلسه امتحانم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها